جدول جو
جدول جو

معنی به طور قبیله ای - جستجوی لغت در جدول جو

به طور قبیله ای
قبليا
تصویری از به طور قبیله ای
تصویر به طور قبیله ای
دیکشنری فارسی به عربی
به طور قبیله ای
Clannishly, Tribally
تصویری از به طور قبیله ای
تصویر به طور قبیله ای
دیکشنری فارسی به انگلیسی
به طور قبیله ای
clanique, de manière tribale
تصویری از به طور قبیله ای
تصویر به طور قبیله ای
دیکشنری فارسی به فرانسوی
به طور قبیله ای
stammesmäßig, tribal
تصویری از به طور قبیله ای
تصویر به طور قبیله ای
دیکشنری فارسی به آلمانی
به طور قبیله ای
जातिवाद से , जनजातीय रूप से
تصویری از به طور قبیله ای
تصویر به طور قبیله ای
دیکشنری فارسی به هندی
به طور قبیله ای
قبیلے کے طور پر , قبیلہ کے طور پر
تصویری از به طور قبیله ای
تصویر به طور قبیله ای
دیکشنری فارسی به اردو
به طور قبیله ای
গোত্রীয়ভাবে , উপজাতীয়ভাবে
تصویری از به طور قبیله ای
تصویر به طور قبیله ای
دیکشنری فارسی به بنگالی
به طور قبیله ای
kwa kabila
تصویری از به طور قبیله ای
تصویر به طور قبیله ای
دیکشنری فارسی به سواحیلی
به طور قبیله ای
kabileci bir şekilde, kabilevi olarak
تصویری از به طور قبیله ای
تصویر به طور قبیله ای
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
به طور قبیله ای
부족처럼 , 부족적으로
تصویری از به طور قبیله ای
تصویر به طور قبیله ای
دیکشنری فارسی به کره ای
به طور قبیله ای
部族的に
تصویری از به طور قبیله ای
تصویر به طور قبیله ای
دیکشنری فارسی به ژاپنی
به طور قبیله ای
שבטית , בצורה שבטית
تصویری از به طور قبیله ای
تصویر به طور قبیله ای
دیکشنری فارسی به عبری
به طور قبیله ای
secara klan, secara suku
تصویری از به طور قبیله ای
تصویر به طور قبیله ای
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
به طور قبیله ای
племінно
تصویری از به طور قبیله ای
تصویر به طور قبیله ای
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به طور قبیله ای
кланово , племенной
تصویری از به طور قبیله ای
تصویر به طور قبیله ای
دیکشنری فارسی به روسی
به طور قبیله ای
clanmatig, tribaal
تصویری از به طور قبیله ای
تصویر به طور قبیله ای
دیکشنری فارسی به هلندی
به طور قبیله ای
clánicamente, tribualmente
تصویری از به طور قبیله ای
تصویر به طور قبیله ای
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به طور قبیله ای
clanico, tribale
تصویری از به طور قبیله ای
تصویر به طور قبیله ای
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به طور قبیله ای
clânicamente, tribalmente
تصویری از به طور قبیله ای
تصویر به طور قبیله ای
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به طور قبیله ای
部落地
تصویری از به طور قبیله ای
تصویر به طور قبیله ای
دیکشنری فارسی به چینی
به طور قبیله ای
plemiennie
تصویری از به طور قبیله ای
تصویر به طور قبیله ای
دیکشنری فارسی به لهستانی
به طور قبیله ای
อย่างชนเผ่า , ตามชนเผ่า
تصویری از به طور قبیله ای
تصویر به طور قبیله ای
دیکشنری فارسی به تایلندی